بوی محرم در هوای شهر پیچیده .
بوی محرم یعنی روح حسین و روح حسین یعنی بیعت ناگسستنی ما با اسلام , با محمد امین و با خون های جاری در صحرای کربلا .....
بوی محرم همان بوی آشناییست که بی عدالتی ها و نا مردمی ها در سفر زمان ذره ای از عظمتش کم نکرد و دل ها را با آن طراوت بخشید و ایمان را در سینه ها زنده نگاه داشت .
محرم یعنی ایستادگی .
محرم یعنی پایداری.
و محرم یعنی محبت .
آری این ماه عزیز, در طول تاریخ , دلهای بی شماری را با اسلام آشتی داد وبه راستی که دین جز محبت نیست .
و کربلا مادر همه ی محبت هاست ....
کربلا سرزمین قیام هفتاد و دو انسان است . انسان هایی که به گواهی تاریخ مهربان ترین و با گذشت ترین های خلقت بوده اند . انسانیت داشتند و در برابر آرمانشان از زندگی – این وسوسه ی همیشگی بشر – و خانواده گذشتند .
انسان هایی که تن به اسارت ندادند و با خون خود روان خویش را آزاد کردند :
نبیند مرا زنده با بند کس که روشن روانم بر این است و بس
که آزادگی بزرگترین آرمان بشریست .
عاشورا , قیام عاشورا , نهضت عاشورا , تصویر زندهایست از مبارزه برای خلافت و نه سلطنت !
برای خلافتی که از جنس پادشاهی نیست . خلافتی از جنس حکومت محمد امین, که به حق شایسته ی برادری انسان ها بود و از جنس خلافت امیر المومنین (ع).
می گریم . در محرم می گریم . در عاشورا می گریم . در شام غریبان می گریم ......
نه برای شهیدانی که رستگار شدند که برای بی عدالتی, که همچنان جاریست .
برای محبت های فراموش شده ای که در یک ماه , در یک شب و بر سر یک علم خلاصه شده اند .
برای خودمان می گریم .
ورود امام حسین به سرزمین کربلا (61 ق)
امام حسین در روز ترویه یعنى هشتم ذىحجه سال 60 قمرى از مکه معظمه به سوى عراق مهاجرت فرمود و پس از چند روز، لشکریان عبیدالله بن زیاد به فرماندهى حر بن یزید ریاحى با آن حضرت مواجه شده و مانع حرکت آن حضرت به سوى کوفه شدند. گرچه حر بن یزید، ماموریت داشت با امام حسین برخورد شدید نماید ولیکن رفتار وى با آن حضرت بر رفق و مدارا بود. به همین جهتحر و لشکریانش در نماز جماعت امام حسین شرکت مىکردند و به خطبههاى دلنشین وى گوش جان مىسپردند و این دو سپاه، چند روز بدون هیچگونه مشکلى در کنار هم بودند.
اما عبیدالله بن زیاد که عطش فراوان براى جنگ با اباعبدالله الحسین داشت، نامهاى به حر بن یزید نوشت و وى را مامور سختگیرى بر امام حسین نمود. حر بن یزید نیز طبق فرمان، راه را بر امام حسین و یارانش مسدود نمود و آنان را به سوى منطقه خشک و بى حاصل به نام کربلا هدایت کرد و در آنجا آنان را در محاصره خویش قرار داد. قافله امام حسین چون به سرزمین کربلا رسیدند، آن حضرت پرسید:
این زمین چه نام دارد ؟ عرض کردند: کربلا.
آن حضرت تا نام کربلا را شنید، فرمود: اللهم انی اعوذ بک من الکرب والبلاء. (2)
فرمود: این، موضع کرب و بلا و محل محنت و عنا است، فرود آیید که اینجا منزل و محل خیمههاى ما است و این زمین، جاى ریختن خون ما است و در این مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد. جدم رسول خدا مرا به این امور خبر داد.
به ناچار آن حضرت و یاران و اصحابش در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 قمرى در آن سرزمین فرود آمدند و حربن یزید نیز با سپاهیانش در مقابل آن حضرت، خیمه زدند.