شب و خیال و خاطره بیا به همصدایی ام
رها نمیکنم تو را که تشنه رهایی ام
سحر شد و نیامدی عزیز دلربای من
کنون دگر همه دل ام بیا به دلربایی ام
هزار و یکشب دگر به ماه خیره می شوم
که انتظار میبرد به باغ دلگشایی ام
ز خود برون شدم بیا که ابر تیره می رسد
چرا جدا نمی کنی از اینهمه جدایی ام
من از تو گر نگفته ام اسیر ناتوانی ام
تویی که شاعر منی بیا به همسرایی ام
هوا پر از حضور تست تو در حوالی منی
که ماه نقره گون شده به شام اشنایی ام
تو چشمه های روشنی نهفته در دل نمک
حضور ابر و سبزه در کویر بی ریا یی ام
ز مرز نور تا عبور گذر به وادی حضور
نیامدی می امدم کنون همه خدایی ام
سلام نسرین خانوم وبلاگ خوبی دارید امیدوارم موفق باشید
سلام خوبی؟
قسمت گفتمان بلاگ من راه افتاده اگه دوست داشتی یه سر بزن و اگه خواستی عضو هو بشو
با تشکر یاشار
آرزوی موفقیت می کنم
آنجا که خداوند اعلی کتابش را به توصیف محبین و مبغضین علیش می نگارد! آنجا که حق (جل واعلی ) در تکلم با حبیبش ، آهنگ علوی را برمی گزیند! آنجا که صدای کوبه بهشت، تنها ذکر یاعلی است! ...رسول خدا(ص) ماجرای معراج رفتنش را ازآسمان هفتم بازگو می فرمایدکه در تمامی آنه سخن از شوق دیدار ملائک هفت آسمان نسبت به علی (ع) است. گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار / لافتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار
سلام! آخ آخ! شب و خیال و خاطره!
سلام به خاله نسرین عزیزم. شعر زیبایی بود. من و خواهرم مدتی بدلیل مسافرت رفتن غیبت داشتیم و نبودیم. اما حالا برگشته ایم. پیغام شما را خواندم از این که قابل دانسته بودید خوشحال شدم. خاله خوبم با نظرات سازنده ات راهنمائیمان کن. راستی گاهی نوشته های شما را می خوانم ولی نظر خاصی نداشتم بخاطر همین نظر نمی دادم به هر حال برایتان ارزوی موفقیت و سربلندی دارم.
سلام !
چطوری خاله جون !
از دیدار دوباره ات خوشحالم !
موفق باشی
صدر