لاله پرپر، لادن پژمرده

هرچند بالبخند می گفتند «غمی نداریم و خود را برای هر نتیجه ای آماده کرده ایم»، هرچند می گفتند شادند و به پایان ماجرا نمی اندیشند اما خیال می کنم لاله و لادن در روزهای انتظار برای جداشدن، هزار بار رؤیای «زندگی» را مرور کرده اند، هزاربار یکدیگر را جدا از هم درحالیکه چشم در چشم یکدیگر، تصور کرده اند، هزاربار به آنچه می شود دربستر رهایی زمزمه کرد اندیشیده اند، اما تقدیر، کتاب رؤیاهای لاله و لادن را بست و آنان باز با هم شدند اما اینبار خفته در خاک... مرور ماجرا هم غم انگیز است اما شاید لاله ولادن در خاک خفتند که دوباره بشکفند، شاید آنان زندگی را باهم و جدا از هم در قلب میلیونها انسانی که از صمیم قلب برایشان دعا کرده اند پی بگیرند، شاید لاله و لادن از اشک های بسیاری که برایشان فروریخت دوباره جان بگیرند و زندگی را در معنای دیگرش آغاز کنند.
ای زندگی، ای رؤیای غریب آدمی، لاله و لادن را، خواهران غریب ما را در دل خاک تنها مگذار، و به پاس صبوری آنها و به حرمت قلبهای مهربانی که برای آنان دعا کردند، شهد «بودن» را در کالبد رنجور آنان فروریز.
نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:48 ب.ظ

شما چه طوری اکانت وبلاگ گرفتید؟؟؟؟؟؟؟؟

يوسف پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:17 ب.ظ http://onlyforyou.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی داری
اگه موافقی به هم لينک بديم
يه سری هم به من بزن

علی جمعه 20 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:57 ق.ظ http://rocket.blogsky.com/

با سلام
من هم به نوبه خودم برای این دو خواهر از خدای منان توفیق بخشندگی عنایت دارم.

یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد