میگذرم از میان رهگذران , مات
مینگرم در نگاه رهگذران , کور
این همه اندوه در وجودم و من , لال
این همه غوغاست در کنارم و من دور !
دیگر در قلب من , نه عشق , نه احساس
دیگر در جان من , نه شور , نه فریاد
دشتم , اما در او نه ناله ی مجنون !
کوهم , اما در او نه تیشه ی فرهاد !
هیچ نه انگیزه ای , که هیچم , پوچم !
هیچ نه اندیشه ای , که سنگم , چوبم !
همسفر قصه های تلخ غریبم .
رهگذر کوچه های تنگ غروبم .
ان همه خورشیدها که در من میسوخت ,
چشمه ی اندوه شد ز چشم ترم ریخت !
کاخ امیدی که برده بودم تا ماه ,
اه , که اوار غم شد و به سرم ریخت !
زورق سر گشته ام که در دل امواج
هیچ نبیند , نه ناخدا , نه خدا را
موج ملالم که در سکوت و سیاهی
میکشم این جان از امید جدا را
میگذرم از میان رهگذران , مات
میشمرم میله های پنجره ها را .
مینگرم در نگاه رهگذران , کور
میشنوم قیل و قال زنجره ها را .
فریدون مشیری
سلام خاله
قربون تو خاله
چرا اون لینک و پاک کنم
میفرستمش اون بالای بالا و بدون اسم
امیدوارم راضی شده باشی
سلام.نمی دونم چرا تا اسم فریدون مشیری میاد به یاد «کوچه»میفتم.شاید خیلیهای دیگه هم مثل من باشن.بهر حال ممنون از انتخابت و ممنون از اینکه منو بردی به سالهای دور،اون سالهایی که با کوچه مشیری حال می کردیم...موفق باشی.
سلام خاله
چون از اون مساله رضایت نداشتید صلاح دیدم کامنت اولتون رو هم پاک کنم تا توسط سایرین روئیت نشود
راستی یه چند تا سوال پرسیده بودم جواب ندادی
بسم رب الشهدا
اولین باد بود که به وبلاگ شما میایم
ولی در کل وبلاگ زیبایی دارید ولی امیدوارم بیشتر در گزینش مطالبتون برای گذاشتن در وبلاگ دقت نمایید
به دوکوهه هم سر بزن خاله
بعد از شهدا ما چه کرده ایم؟!!!
التماس دعا یا علی
سلام ....
خوبی....؟
تو این ور میای تو میب لاگ من و میگی که من اسم امید میارم....اما مثل اینکه تو از من بدتری ......
خاله خانم.....
یک کمی فکر کن....اگه امید به زندگی نبود تو العان اینجا بودی....؟
اگه امید به بزرگ شدن و بالیدنت نبود تو العان اینجا بودی...؟
نگو امید بده.....
مرسی...
بازم بهم سر بزن...
خاک پای همتون تربت تیمم منه
======================
با دست ستاره را شمردن سخت است خاله جون........