پیوسته مرگ پیش نگاهش چو عید بود
نامش سپید باد که راهش سپید بود
با آنکه قفل وحشت شب را شکسته بود
دروازه ی بهشت خدا را کلید بود
هم آن بزرگ ، گوشه ی چشمی به تاک داشت
هم سایه ای برای درختان بید بود
عرفان عاشقانه ی عین القضاتی اش
شیرازه بند لمعه ی شیخ شهید بود
آن مرد پیش از آنکه بیاید به عرش رفت
آن مرد پیش از آنکه بمیرد شهید بود
سلام:
شعرت جالب بود.به من هم سر بزنی.
خاله جان شعرت به غايت زيباست
موفق باشيد
خاله جان شهادت هنر مردان خداست
مطالب بروز شده:شعرآقا پلیس_بچه بسیجی_شعر جدید یار دبستانی من_کاریکاتور از گروه فشار_فرهنگ لغت گروه فشار____________________بزودی متن سعید عسگر =عشق+2) (نوشته های مدیر مسئول هر هفته تغییر خواهد کرد
یادش آبی تر باد
سلام...
شعرتون خیلی زیبا بود..
موفق باشید..
کدوم مرد ؟