عشق پیراهنیازشعله به جانم کرده
بعد آواره ترین روح جهانم کرده
گاه مجنون لقبم داده و دور از همگان
خونجگر سوی در و دشت روانم کرده
گاه حلاج مرا خوانده به هر گوشهی خاک
بهر سوزانده شدن نام و نشانم کرده
گاه با هر چه شکوفهست مرا غرق بهار
گاه بی چلچلهها رنگ خزانم کرده
آسمان در پر من ریخته یک روز عزیز
روز دیگر به قفس مرثیهخوانم کرده
حکم کردهست دلم خانهی غمها باشد
ابرها را همه سهم مژگانم کرده
عشق اینبار تو را در دلم انداخته است
با نفسهای تو اینبار جوانم کرده
در دلانگیز ترین صبح زمین در قدمت
نفس باد صبا مشکفشانم کرده
یاحق!
سیدضیاء قاسمی
واقعا قشنگه
موفق باشید
سلام خاله
آخه قربونت بشم من که ازت لینک نخواستم
لینکهایی که دادم وبلاگهایی که دوستشون دارم
اما بازم ممنون
لطف کردی خانومی
راستی لینک کار نمیکنه چک کوچولو بکن
قربونت
خاله کجایی
پسوردت چی شد
دوست من سلام لینک وبلاگ شما برای همیشه در وبلاگ من ثبت شد
سلام دوست من .پیدا فرصت آشنایی با شما و دستنوشته های زیبایتان را پیدا کردن برای من حسابی مغتنم است .امیدوارم که این آشنایی آغازی باشد بر دوستیهای بیشتر.
...گفت:عشق را عربده بزنم
یا نام ترا...؟
سلام خاله
به دکه سمبوسه مو هم سری بزن و اگه دوست داشتی به مو یه لینک بده