مست لایعقلی جلوی یک رهگذر را گرفت و گفت: تو همان نیستی که دیشب توی گوش من زدی؟ و رهگذر گفت؛ نه، مست پرسید پس آنکس که دیشب توی گوش من زد کی بود؟ رهگذر گفت؛ چه می دانم؟ مست پرسید، پس تو کی هستی؟ و رهگذر نگاهی به سراپای مست انداخت و گفت؛ فکر می کنم، من کسی باشم که قرار است امشب کشیده آبداری توی گوش تو بزند!
خیلی باحال بود
سلام خاله جان-اتفاقا من یه خاله نسرین واقعی دارم-ببین مطالب جالبی داری و بر یک محور است-عشق.
خاله نسرین سلام
خودمونیم قشنگ می نو یسیها
زنده باشی .
سلام خااااااااااله
هااااااااااااااااا هاااااااااااااا واقعا خاله ای
خاله زنک خاله زنک...........
salam
site khoobi dari khosham oomad
vaghean harfe delo mizani
Be ma ham sar bezan :D
سلام !
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
کز بهر جرعه ای همه محتاج این دریم
با آرزوی روزی خوب و سرشاراز موفقیت یرای تو دوست عزیز
موفق باشی
صدر