من گمان می کردم

من  گمان می کردم؛
دوستی همچون سروی سر سبز؛
چار فصلش همه آراستگی است.
من چه می دانستم؛
هیبت باد زمستانی هست.
من چه می دانستم؛
سبزه می پژمرد از بی آبی؛
سبزه یخ مزند از سردی
من چه می دانستم؛
دل هر کس دل نیست
قلب ها ؛ ز آهن و سنگ
قلب ها؛ بی خبر از عاطفه اند.

حمید مصدق

نظرات 6 + ارسال نظر
صدر یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:22 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
خاله جون !
نظر لطفته !
گمانه قشنگی رو به رشته تحریر در آوردی !
موفق باشی
صدر

پیر مغان بلاگ اسکای یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:25 ق.ظ http://sima-system.blogsky.com

سلام
خوبی خاله
ممنون که سر زدی
اگه اجازه بدی می خواهم قالب وب لاگت رو ۱ دستی بکشم
اگه اجازه بدی خوش حال میشسم
ممنون
بای

علی یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:04 ق.ظ http://iranwama.blogsky.com

سلام....
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم خانه اش ویران باد.
من اگر ما نشوم خویشتنم.........
تو اگر ما نشوی تنهایم..........
.........................

سری هم به ما بزن
برای تبادل لینک امادهام

سالار من یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:23 ب.ظ http://salar man.persianblog.com

با عرض سلام؛ برگ دوم بررسی روایت عشره مبشره!!نوشته شد.

مانی یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:41 ب.ظ http://charand-parand.blogsky.com/

سلام.
خیلی با این نوشته حال کردم. یاد خاطره هام با دوستای بی معرفتم افتادم.
اگر خواستی یه سری هم به من بزن.
اگر هم خوشت اومد ؛ ممنون میشم که لینک من رو هم بذاری.
مرسی
قربانت مانی

پیمان یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:57 ب.ظ http://peyman59.blogsky.com

سلام
می خواستم بگم وبلاگ جالبی داری.
موفق باشی.
خوشحال میشم به هم لینک بدهیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد