به دیدارم بیا هر شب،
در این تنهائی تنها و تاریک؛ خدا** مانند،
دلم تنگ است.
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند.
شبم را روز کن در زیر سر پوش سیاهیها
دلم تنگ است
بیا بنگر،چه غمگین و غریبانه،
در این ایوان سر پوشیده ، وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهیها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی.
بیا ،ای هم گناه من در این برزخ.
بهشتم نیز و هم دوزخ.
به دیدارم بیا،ای هم گناه ،ای مهربان با من،
که اینان زود می پوشند رو در خوابهای بی گناهیها.
و من می مانم و بیدار بی خوابی.
در این ایوان سر پوشیدهُ متروک،
شب افتاده است و درتالاب من دیریست،
که درخوابند آن نیلوفر آبی و ماهیها، پرستو ها.
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم.
بیا ای روشنی، اما بپوشان روی،
که می ترسم ترا خورشید پندارند.
و می ترسم هم از خواب بر خیزند.
و می ترسم که چشم از خواب بر دارند.
نمی خواهم ببیند هیچ کس ما را.
نمی خواهم بداند هیچ کس ما را
و نیلوفر که سر بر می کشد از آب:
پرستو ها که با پرواز و با آواز،
و ماهیها که با آن رقص غو غائی:
نمی خواهم بفهمانند بیدارند.
شب افتاده است و من تنها و تاریکم .
و در ایوان و د رتالاب من دیریست در خوابند،
پرستو ها و ماهیها و آن نیلوفر آبی.
بیا ای مهربان بامن!
بیا ای یاد مهتابی
* *توضیح :به نظر من یعنی تاریکی بی نظیر مثل خدا
یا در این تنهائی؛ مانند خدا که تنهاست
متاسفانه نمی دانم این شعر از کیست
چشم خاله
سلام! از لطف شما سپاسگزارم! البته اگر بیشتر مرا در جریان مطالعات خود بگذارید؛ بهتر میتوانیم همکاری نماییم. ضمنا (در این تنهائی تنها و تاریک خدا مانند) یعنی چه؟!
سلام نسرین خانم خیلی حال داد این شعرت یه جورایی رومانتیک مینویسی و من غاشق رومانتیک بازیم همانطور که عاشق رنگ مشکی هستم ; )
به من هم سر بزن خوشحال میشم بخدا .
من از این جهت از شما پرسیدم که شما را متوجه ایراد تشبیه به خداوند در این شعر نمایم. که البته با اصول و مبانی توحیدی مغایر و معارض است. التبه این نکته دقیق و ظریف است!
سلام !
خاله جان !
و باری دیگر با تمام ابراز دوستیم به تو :
می گویم :
سلام ! ای دوست .
موفق باشی
صدر
سلام !
راستش خاله جان !
حرف حق جوابی نداره !
اما ادامخ مطلبم رو انصافاْ قشنگ تکمیل کردی !
ایمن مطلبی رو هم که نوشتی خیلی جالبه !
موفق باشی
صدر
سلام نمی دانم در دیار شما رسم بر این است که یک بار به دوستی سر می زنید و بعد او را فراموش می کنید که بعید می دانم چنین باشد شعر زیبایت را خواندم پر مغز و زیبا گفته بودید نظر بدین نگفته بودید نقد کنید اگر خواهان نقد هستید بگو تا نقد و بد جنسی انجام شود ما را قرین محبت خود کن و سر بزن که دوستی ها را پایانی نیست ایرج
یادت باشه!!!
شعرهای زیبا رو سریالیش کن!!!