لطیفه


****

فرا رسیدن ماه مبارک را پیشاپیش تبریک عرض می کنم

*******

سر سفره عقد،
 کسی که خطبه عقد
را می خواند از عروس پرسید؛
 آیا حاضرید شما را به عقد فلانی درآورم؟
 و یکی از نزدیکان عروس
 گفت؛ عروس رفته بود گل بچینه،
 مأمور شهرداری
 دستگیرش
کرده!!

سراب(سهراب)

 

آفتاب است و ، بیابان چه فراخ !
نیست در آن نه گیاه و نه درخت.
غیر آوای غرابان ، دیگر
بسته هر بانگی از این وادی رخت.

در پس پرده ای از گرد و غبار
نقطه ای لرزد از دور سیاه:
چشم اگر پیش رود ، می بیند
آدمی هست که می پوید راه.

تنش از خستگی افتاده ز کار.
بر سر و رویش بنشسته غبار.
شده از تشنگی اش خشک گلو.
پای عریانش مجروح ز خار.

هر قدم پیش رود ، پای افق
چشم او بیند دریایی آب.
اندکی راه چو می پیماید
می کند فکر که می بیند خواب.