بادمه(سهراب)

 

می رویید. در جنگل ، خاموشی رویا بود.
شبنم بر جا بود.
درها باز، چشم تماشا باز، چشم تماشاتر، و خدا در هر ... آیا بود؟
خورشیدی در هر مشت: بام نگه بالا بود.
می بویید. گل وا بود؟ بوییدن بی ما بود: زیبا بود.
تنهایی ، تنها بود.
نا پیدا، پیدا بود.
"او" آنجا، آنجا بود

مولای من

: ((مولای من ،سلام! اگر قرار شد بیایید کافی ست که شماره های یازده رقمی مان را (که عن قریب دوازده رقمی خواهد شد) همراه داشته باشید و یادتان باشد که ما فقط تا ساعت ده شب بیداریم))

گلبرگ

من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم