-
دیدار با ابلیس
چهارشنبه 15 بهمنماه سال 1382 07:29
دیدار با ابلیس آورده اند عارفی مدتها در پی ملاقاتی با ابلیس بود تا از وی چیزی بپرسد. او خود می گوید روزی بر در مسجد ایستاده بودم که پیری را دیدم از دور می آمد چون نزدیکتر شد و او را بدیدم وحشتی در من پدید آورد و گفتم: تو کیستی؟ گفت: آرزوی تو! گفتم: ای ملعون چه چیز باعث شد به آدم سجده نکنی؟ گفت: ای مرد خدا، تو که عارفی...
-
به مناسبت فرا رسیدن عید قربان
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1382 16:55
برخیز و قربانی کن! مراسم قربانی در ادیان و ملل جهان از گذشته های دور به صورتهای مختلف و گاه خرافی و همراه با افراط و تفریط انجام می شده است. در ادیان توحیدی برای اولین بار فرزندان حضرت آدم(ع)، هابیل و قابیل برای تقرب به خداوند متعال اقدام به قربانی کردند. در قرآن کریم جریان قربانی کردن فرزندان حضرت آدم(ع) این گونه...
-
نام تو تک ستاره در آسمان قلبم!
شنبه 11 بهمنماه سال 1382 10:45
آن شب که باران آمد و آسمان گرفته و ابری بود. درست مثل دل من که غم از دست دادن و نبودن تو گرفته و ابری است. حتی ابری تر از تمام آسمانهای بارانی. شبهایی که آسمان صاف است، در آن بیکران سیاه، دنبال ستاره ای می گردم که نام تو را می خواند. آن ستاره دل من است که جز نام تو هیچ چیز دیگری را نمی خواهد و نمی تواند بخواند یا حسین.
-
تپش قلم
پنجشنبه 11 دیماه سال 1382 07:18
تپش قلم هرکس با هر امکاناتی که دارد وقتی درمقابل همه باطل بایستد، عاشق است! ¤¤¤ درمیدان انسانها، از روباه بگریز هرچند دردهان شیر سقوط کنی که مرگ شجاعانه از زندگی رذیلانه برتر است. ¤¤¤ برای کسانی که ازدواج را «بازار بده و بستان» می پندارند هیچ حجله ای، خانه بخت نمی شود! ¤¤¤ هر عاشقی معشوقه اش را آنطور که دوست دارد می...
-
پای درس علی (ع)
چهارشنبه 10 دیماه سال 1382 07:37
پای درس علی (ع) ضرورت شکیبایی در مصائب خطاب به اشعث بن قیس که فرزندش را از دست داده بود فرمود: ای اشعث! اگر برای (از دست دادن) پسرت اندوهناکی، بخاطر پیوند خویشاوندی، سزاواری؛ اما (بدان که) اگر شکیبا باشی برای هر مصیبتی نزد خداوند پاداشی است. ای اشعث! اگر شکیبا باشی تقدیر الهی بر تو جاری می شود و به تو پاداش داده خواهد...
-
در عرصه مصائب بردباری کنید
دوشنبه 8 دیماه سال 1382 22:54
در عرصه مصائب بردباری کنید قرآن عظیم: قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوه ها آزمایش می کنیم؛ و به استقامت کنندگان (در عرصه مصائب) مژده (رحمت و مغفرت) بده! آنهایی که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد می گویند، ما از آن خدا هستیم و بسوی او بازمی گردیم، اینها کسانی هستند که الطاف و رحمت...
-
برای اسیران قهر طبیعت در بم - مردمی تان زنده بادا!
یکشنبه 7 دیماه سال 1382 07:29
زمین دوباره جنبید و سقفی از آسمان به زیر افتاد! سقف در لحظه آوار خویش بر روی خواب شیرین دخترک، می دانست در فروریزی اش، مشقهای نانوشته ای به ضرب عجول خشت و خاک، خط خواهند خورد و دفتری در حسابرسی روز شنبه، از اعتبار خواهد افتاد. می دانست بر اوج رنگین و چرخان یک توپ، سنگینی خواهد کرد تا نفس در سینه دویدنهای شادمان کودکان...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 دیماه سال 1382 08:59
شب بود، پدر خسته از کار طاقت فرسای روزانه برگشت. فردا تعطیل بود.»بابا فردا خونهیی! آره عزیزم! فردا میریم پارک! نه عزیزم! صبح با آبجی بلند شو تا برید پیش مامانی! آخه بابا! من میخوام با تو باشم!« »چشم! تا فردا خدا بزرگه! بذار صبح بشه...«...غم غریبی است. پدرها، مادرها، کودکان و هزاران...
-
به مناسبت تولد حضرت عیسی مسیح (ع)
جمعه 5 دیماه سال 1382 16:16
عیسی مسیح پیامبری است که روح بزرگش از ملکوت آسمانهاست و قلب مبارکش ازشهود لاله ها، افق بیکران را درمی گیرد و گیرایی کلماتش دلهای مشتاق را تسلیم می کند. پیامبری که خود «کلمه» است، متکلم و مخاطب است. از وجهی آیه پاک خدا و حصول نور پاک الهی است. درقرآن کریم، آیاتی درباره سرگذشت و چگونگی خلقت، ظهور و رسالت و شخصیت بزرگ...
-
تپش قلم
پنجشنبه 4 دیماه سال 1382 07:20
طالب ریاست، تشنه سراب است هرچه بیشتر بدود زودتر هلاک می شود! ¤ ¤ ¤ هر کس به صورت متملقان «خاک یاس» نپاشد، دیر یا زود در مرداب شخصیت آنها غرق می شود. ¤ ¤ ¤ انسان در دنیا آنچه می خواهد می شود و در آخرت با آنچه شده همنفس می گردد! ¤ ¤ ¤ آن گاه که چرخ زندگی بر حول محور حوادثی چرخید که محال پنداشته می شد به تماشای «اراده...
-
فیلمی بدون بلیط!؟
دوشنبه 1 دیماه سال 1382 19:45
آن شب سرد و بارانی، هنگام بازگشتن از سرکار، یکدفعه احساس ضعف کردم. دیر وقت بود. تقریباً همه مغازه ها بسته بودند. کمی آن سوتر اما نگاهم به پیرزنی افتاد که بساطی جلویش پهن کرده بود و داشت خرت و پرت می فروخت. حس کردم بیسکویتی، چیزی باید داشته باشد. قدم هایم را تندتر کردم. دیگر تقریباً به پیرزن رسیده بودم که ناگهان دخترکی...
-
آب را گل نکنیم :
یکشنبه 30 آذرماه سال 1382 07:25
امشب یک شب ایرانی از یک جشن زمستانه است شب تولد مهر شب سرخی انار و هندوانه آغاز چله زمستان و شب یلدا · آب را گل نکنیم : در فرو دست انگار ، کفتری می خورد آب. یا که در بیشه دور ، سیره ای پر می شوید. یا در آبادی ، کوزه ای پر می گردد. آب را گل نکنیم: شاید این آب روان ، می رود پای سپیداری ، تا فرو شوید اندوه دلی. دست...
-
سکوت کوچهها
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1382 07:17
دلم پر است و هی بهانه میکند غروب را خدایا چقدر خستهام چرا نمی شوم رها ؟ نه عابری نه مژدهای نه بوی شعر تازهای پرنده پر نمی زند در این سکوت کوچهها بیا و لطف کن ببار آسمان! که تشنهام تورا به باغچه تو را به گریههای بی صدا نه در بها دستها نه در مجال یک نگاه نه در مرور خاطره نه در عبور آشنا نمیشود خلاصه شد‚ نمیشود...
-
در خزان هم می توان یاد بهاران در دل داشت
سهشنبه 25 آذرماه سال 1382 10:04
من کودک خش خش برگهای پاییزی، هم بازی سکوت هستم. سالها قبل هرگاه پاییز با خش خش برگهایش و با ساز بارانش و با سرود سرد بادش قدم در اتاق کوچک و پاییزی خیالم می گذاشت من خوشحال از تولد خویش و خوشحال از بزرگ شدن ام دست در دست خزان باغ می نهادم و همراه باد پاییزی به اوج احساس پاییزی خود می رسیدیم، اما امسال وقتی خزان آمد...
-
نگاهی به 44 سال جنایت در زندگی صدام
دوشنبه 24 آذرماه سال 1382 07:35
دستگیری جنایتکار بغداد را به ملت ایران مخصوصا خانواده شهدا جانبازان و رزمندگان تبریک می گویم 28 آوریل سال 1937 در یک خانواده فقیر و تقریبا آواره در روستاى العوجه از توابع شهر تکریت عراق کودکی به دنیا آمد که وى را صدام نامیدند. بسیارى صدام را روى دیگر هیتلر مستبد آلمانی میدانند، چون او در ماه آوریل و البته با 47 سال...
-
این شعر احتمالا از استاد علیرضا قزوه است
شنبه 22 آذرماه سال 1382 08:37
هر چند که در شک شما نیز یقینی ست من مانده ام این دین که شماراست چه دینی ست! باید بگریزم ز زمین های زمینی آنسوی تر از عرش خدا نیز زمینی ست ای مردم بی پیر ! خرابات شما کو؟ ماه شب ما سید خورشید جبینی ست هم چله نشینی کن و هم باده پرستی مولای همه باده کشان چله نشینی ست شک شبنم صبح است به روی گل ایمان شک نیست که در شک شما...
-
نیایش
پنجشنبه 20 آذرماه سال 1382 07:59
خداوندا، آینه دل را به نور اخلاص روشنى بخش، و زنگار شرک و دو بینى را از لوح دل پاک گردان، و شاهراه سعادت و نجات را به این بیچارگان بیابان حیرت و ضلالت بنما، و ما را به اخلاق کریمانه متخلق فرما، و از نفحات و جلوههاى خاص خود که مختص اولیاء درگاه است ما را نصیبى ده، و لشکر شیطان و جهل را از مملکت قلوب ما خارج فرما، و...
-
تپش قلم
سهشنبه 18 آذرماه سال 1382 19:46
هر کجا ظلم حاکم شود، یحتمل اقویا به خود پرستی مشغولند ¤¤¤ در عرصه نفاق، لب دروغگو خندان و چشم راستگو گریان است! ¤¤¤ وقتی کسی را به ناحق می شکنی، خودشکنی، بیندیش که در ویرانه چه خواهی یافت؟! ¤¤¤ هرگاه یقین کردی که غیر از خداوند متعال هیچ «هستی» وجود ندارد، وادی شرک را ترک کرده ای! ¤¤¤ مسلط بر خویش، سلطان واقعی است!
-
متن نامه سیتا به رامین
دوشنبه 17 آذرماه سال 1382 08:17
رام عزیز! تو را دیدم، به تو دل بستم. با تو آمدم... ماندم... شاد شدم... رنج کشیدم و خوشحالم که آنچه را در رویاهایم به دنبال آن بودم پیدا کردم. به خاطر همین، احساس شکست نمیکنم، چرا که عشقی پیدا کردهام که با روحم یگانه شده و دیگر مرگ نیز قادر به جدا کردن آن از من نیست. از تو ممنونم رام ... ممنونم که شرط مسلمان شدن را...
-
شهید دکتر مصطفی چمران
شنبه 15 آذرماه سال 1382 08:51
مصطفی چمران: چه زیباست : راز و نیازهای درویشی دلسوخته و نا امید در نیمه شب فریاد خروشان یک انقلابی از جان گذشته در دهان اژدهای مرگ اعتراض خشونت بار مظلومی زیر شمشیر ستمگر اشک سرد یاس و شکست بر رخساره زرد دلشکته ای در میان برادران بخاک و خون غلطیده فریاد پر شکوه حق از حلقوم از جان گذشته ای علیه ستمگران چه خوشست: دست از...
-
شریعتی
پنجشنبه 13 آذرماه سال 1382 07:34
یکی از فلاسفه ی یونان به مرگ محکوم شده بود و خویشاوندی می گریست. فیلسوف پرسید: چرا گریه می کنی؟ گفت : چون تورا بی گناه می کشند. گفت : دوست داشتی گناهکارم بکشند؟ این چه گریه ای است، که برای من افتخار بزرگی است، که بی گناه کشته می شوم و اگر جز این بود و گناهکار کشته می شدم، که باید کشته می شدم! این برای من امتیاز بزرگی...
-
چو پاییز
سهشنبه 11 آذرماه سال 1382 08:47
چو پاییز می ریزم از خویشتن که سر سبز بر خیزم از خویشتن به شوق شکوفا شدن وا شدن بهاری بر انگیزم از خویشتن نداده است بر من دل خسته ام مجالی که بگریزم از خویشتن مرا شوق آبی شدن می برد به دریا ، که لبریزم از خویشتن من آن موج در خویش غلتیده ام که روزی بپا خیزم از خویشتن کاکائی
-
بیدار باش
دوشنبه 10 آذرماه سال 1382 08:24
احساس میکنم در هر رگم به هر تپش قلب من کنون بیدار باش قافله ای می زند جرس (احمد شاملو)
-
پول، پول، پول
یکشنبه 9 آذرماه سال 1382 11:30
¤ ¤ ¤ ¤ ¤ آن کس که در زمانه شود آشنای پول با هیچ چیز انس نگیرد سوای پول دنیاپرست تا گره از کار واکند دستی زند به دامن مشکل گشای پول مزدور تا که مزد بگیرد ز اجنبی خود را فروخته چو بزی در بهای پول یک جیره خوار، نوکر بیگانه می شود فرمان از او برد همه جا از برای پول خلقی همه گرسنه پولند، اغنیا دارند بیشتر ز همه اشتهای پول...
-
نقش رستم را بازی می کنم
شنبه 8 آذرماه سال 1382 11:26
می خواهم امروز تو را برای ناهار دعوت کنم، چی درست کنم؟! ¤ آبگوشت یک دیگ کافیه؟ ¤ نه بابا، همان اندازه ای که خودتان می خورید. سیر می شوی؟ ¤ آره بابا، من به اندازه بقیه آدم ها غذا می خورم، فقط تعداد وعده های غذایی ام زیاد است. مثلا اگر ساعت 1 نهار می خورم ساعت 4بعدازظهر عصرانه می خورم و بعد از تمرین یعنی حول و حوش 8 یک...
-
قاصدک هان چه خبر آوردی ؟
چهارشنبه 5 آذرماه سال 1382 19:43
قاصدک هان چه خبر آوردی ؟ از کجا و از که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه زیاری ، نه ز دیار و دیاری ، باری برو آنجا که ترا منتظرند برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس قاصدک در دل من ، همه کورند و کرند دست بردار از این در وطن خویش غریب قاصدک تجربه های همه تلخ ، با دلم می...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 آذرماه سال 1382 23:38
-
روز سىامماه مبارک رمضان
دوشنبه 3 آذرماه سال 1382 23:57
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ بِالشُّکْرِ وَ الْقَبُولِ عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ یَرْضَاهُ الرَّسُولُ مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُول ِبِحَقِّ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اى خدا در این روز روزه مرا با جزاى خیر و مقبول حضرتت قرار ده که پسند حضرتت و پسند...
-
دعاى روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
یکشنبه 2 آذرماه سال 1382 22:44
***** پروردگارا، بر محمد و آل او درود فرست و امورى را که اهتمام به آنها مشغولم مىکند کفایت فرما و مرا بکارى که فرداى قیامت از من درخواست مىکنى وادار کن و در ایام عمرم فراغتى بخش تا بکارى که براى آنم آفریدهاى بپردازم و بى نیازم کن و به من روزى وسیع عطا فرما و عزت ببخش و گرفتار فکر و خود پسندى نکن و به عبادت خالص...
-
دعای روز بیست و هشتم
یکشنبه 2 آذرماه سال 1382 09:36
اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِوَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ یَا مَنْ لاَ یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ اى خدا در این روز به اعمال نافله و مستحبات مرا بهره وافر عطا فرما و به حاضر و آماده ساختن مسائل در حقم کرم فرما...