سکوت کوچهها
دلم پر است و هی بهانه میکند غروب را
خدایا چقدر خستهام چرا نمی شوم رها ؟
نه عابری نه مژدهای نه بوی شعر تازهای
پرنده پر نمی زند در این سکوت کوچهها
بیا و لطف کن ببار آسمان! که تشنهام
تورا به باغچه تو را به گریههای بی صدا
نه در بها دستها نه در مجال یک نگاه
نه در مرور خاطره نه در عبور آشنا
نمیشود خلاصه شد‚ نمیشود خلاصه کرد
دلم حضور عشق را بهانه میکند چرا؟
نگاه پنجره به سوی صبح باز میشود
من و هوای پر زدن بگو کجاست تا ناکجا؟
سلام...
وبلاگ خوبی داری...کاش اسم شاعر این شعر رو هم مینوشتی
سکوت کوچه ها؟؟؟؟
وبلاگ جالبی داری
به منم سر بزن
این همه تعریف که باشه دیگه حرفام نداره رنگی :(
بسم رب المهدی (ارواحنا فداه ) ... سلام ... ببخشید که من بدون دعوت اومدم اینجا ... اینقدر وبلاگتون زیباست که دلم نیومد کامنت نذارم و برم .... مرحبا به اینهمه سلیقه و هنر ... مطالبتون هم بسیار عالی و دلنشین .... همیشه پایدار باشید .... هم خودتون و هم وبلاگتون ..... یاعلی
شفته کس خاری ؛ شل کس خیلی خار بیتیه ؛ ما نگاه بزومه تو صفحتون خیلی باحال بیتی ؛شله خر خایه ؛ گودبای(جمعی از بزرگان آمل)