حکایت
فرض
کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ
را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از
آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در
صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد
آمد. اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد، کاملا شکسته و خرد می شوند.
شرح حکایت
آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی همان کارتان است. در خلال ساعات رسمی روز، با کارائی وافر به کارتان مشغول شوید و بموقع محل کارتان را ترک کنید. برای خانواده و دوستانتان نیز وقت کافی بگذارید و استراحت کامل و درستی داشته باشید.
با سلام.واقعا آموزنده و زیبا بود