آونگ ساعت

آونگ ساعت در مدار ثابت تردید می جنبد
یک رفت یک برگشت
یک رفت یک برگشت
حمل صلیب تنهایی بر شانه ی زخمی
تکرار سوزش در میان آتش وحشت
در دشت های خشک
سرگشتگان
با چشم های خسته از توفان شن باد
با پنجه های منقبض
در خاک می کاوند
اجساد
در قبر می جنبند
و دشت های خشک
پر می شود از مردگان بویناک سرد
آویخته از هیکل شان پاره های گوشت
و خیک های کرم
سرگشتگان
آغوش می شوند

نظرات 3 + ارسال نظر
خدا پرست سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:20 ق.ظ

گوش شنوا ، زیر بنای مهارتهای ارتباطی است.
شخص نادان معمولا اسیر زبان خویش است.
وقتی عقل وارد بورس شد ، همه به تصور اینکه عقل زیادی دارند در صف فروش قرار گرفتند.

اکبر سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:26 ق.ظ http://sangodel.blogsky.com/

چه وبلاگ قشنگی دارین خانم! شعرهات عالی بود.

خدا دوست سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ب.ظ

سش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد