سکوت کوچهها
دلم پر است و هی بهانه میکند غروب را
خدایا چقدر خستهام چرا نمی شوم رها ؟
نه عابری نه مژدهای نه بوی شعر تازهای
پرنده پر نمی زند در این سکوت کوچهها
بیا و لطف کن ببار آسمان! که تشنهام
تورا به باغچه تو را به گریههای بی صدا
نه در بها دستها نه در مجال یک نگاه
نه در مرور خاطره نه در عبور آشنا
نمیشود خلاصه شد‚ نمیشود خلاصه کرد
دلم حضور عشق را بهانه میکند چرا؟
نگاه پنجره به سوی صبح باز میشود
من و هوای پر زدن بگو کجاست تا ناکجا؟
سلام وبلاگ بسیار زیبا و پر محتوایی داری به همین دلیل بهت تبریک می گم:اگه دوست داشتی به ما هم سری بزن ونظر بده و اگه دوست داشتی ای دی هم بذار.در ضمن ما با تبادل لینک و لوگو هم موافقیم.با تشکر عضوی کوچک از خانواده بزرگ25
سلام!
سوال های قشنگی اما فکر نکنم جوابی داشته باشن!
قطعا اولین بار نیست که پرسیده میشن!
اگر جوابی داشت دیگه تکرار نمیشد!
موفق باشی
صدر
وبلاک زیبای دارین خوشحال می شم به من سر بزنین
درود...
در کلبه شما هم رونق هست هم صفا....
اما سکوت کوچه ها از کوچه ها نیست زیرا که این دل آدمهاست که غبار آلود شده و سری به کوچه های تنهایی دل خویش نمیزنند.در این کوچه ها میتوان خدا را بوئید.
آری میتوان....
بدرود!
سلام
اگر دوست داشتی با وبلاگم تبادل لینک کنی بهم خبر بده
خوشحال می شوم باهات دوست بشوم
منتظر جوابت هستم
فعلاْ
با سلام
نظر لطف شما بود
نظر دیگری نداشتید؟؟!!
به نام خدا
سلام
وبلاگ قشنگی داری خاله نسرین