بسیار روز آید و بسیار بگذرد
کز خاک ما نسیم سبکبار بگذرد
برگیر جام باده که تا دیده ایم سخت
دور فلک به مردم هشیار بگذرد
زان باده ای که هر که بنوشد ز دست دوست
واصل شود بحق و ز پندار بگذرد
چون عمر می رود همه در عاشقی بکوش
این یک دو روز بیهوده مگذار بگذرد
بگذار و بگذر از سر جور و ستم که عمر
از ما گذشت از تو هم ای یار بگذرد
این یک دو دم که مانده به پایان عمر من
ای جان مرو که کار من از کار بگذرد
« مژده » گذاشتیم و گذشتیم از جهان
چون آفتاب کز سر دیوار بگذرد
سلام
این همه شعر منظورت چیه؟
سلام
منم همون سوال حامد(این همه شعر منظورت چیه؟)
سلام خاله
شعر بسیار زیبا و با احساسی بود.افرین...کاش همه اینو تو زندگی به کار می بردن
وبلاگتونم بسیار زیباست
شاد و سرافراز و پاینده باشی
با عرض سلام وخسته نباشید
من هر وقت که به وبلاگ شما سر می زنم سر حال می شوم
وقتی این متن ها وشعر ها را می خونم دگرگون می شوم
انشا الله این قلم سالیان سال بنویسد و ما هم استفاده کنیم.
یا علی
چه خوب می نویسس قلمت همیشه سبز زنده باد
رله بود....
زیبا!!!
حال داد....
سبز باشی!!!
داداشت
سلام .من مرتضی.دانشجو حقوق .
خوب بود .من سید مرتضی دانشجو حقوق