آب می خواهم سرابم می دهند



آب می خواهم سرابم می دهند
عشق می ورزم عذابم می دهند
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بی گناهی بودم بردارم زدند
عشق آمد تیشه بر ریشه ام
من همان فرهاد عاشق پیشه ام
عشق اگر این است مرتد می شوم
خوب گر این است من بد می شوم
بس کن دگر نابسامانی بس است
کافرم، گبرم، مسلمانی بس است
میان خلق سردرگم شدم
عاقبت آلوده مردم شدم
بعد از این با بی کسی سرمی کنم
هرچه در دل داشتم رو می کنم
نیستم از مردم خنجر به دست
بت پرستم،بت پرستم، بت پرست
بت پرستم، بت پرستی کار ماست
بت پرستی پیشه بازارماست
برف می بارد چون لب ترکنم
طالعم شوم است باور می کنم
من که با دریا تلاطم کرده ام
راه دریا را چرا گم کرده ام؟

نظرات 6 + ارسال نظر
مارکو سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:04 ق.ظ http://40-cheragh.blogsky.com

سلام
خيلی با اين شعر حال کردم به خدا
موفق باشی...هميشه، همه جا!

N سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:37 ب.ظ http://n.blogsky.com

نحوه برداشتن تبلیغ بلاگ اسکای

عرشیا چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:31 ق.ظ http://www.rexi.blogsky.com

بیا تمپ من و نگاه کن حال کن .

سیاه چال چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:32 ق.ظ http://weblog.irancommercial.com

خسته نباشی ... قشنگ بود

مهسا چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:46 ب.ظ

سلام می شه من رو ادد کنید من کارتون دارم

میکرون شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:00 ب.ظ http://micron.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی داری میخواستم نظرت را راجع به وبلاگم بدی اگه دوست داشتی با هم تبادل لینک هم بکنیم
یا علی
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد