سفله را ره به سراپرده مجلس ندهید!
وقت آن شد که به اعجاز پری باز کنیم
وارهیم از قفس غفلت و پرواز کنیم
آگهان ره به سرا پرده عزت بردند
ای ز خود بی خبران کی سفر آغاز کنیم
¤¤¤
دست بر دست مسایید که فردا دیر است
پرگشایید اسیران که قفس دلگیر است
پرگشایید مگویید پریدن سخت است
لب گشایید مگویید که بی تأثیر است
¤¤¤
پرگشایید از آن پیش که بی پر گردیم
پیشتر زانکه بلا آید و مضطر گردیم
سر به غفلت مسپارید که بی سر گردیم
تن به راحت مگذارید که ابتر گردیم
¤¤¤
این زمان دامن همت به کمر باید زد
نقش گل، نقش چمن، نقش سحر باید زد
نقش امید، وفا، عشق، ارادت، ایمان
نقش یک عالم بی خوف و خطر باید زد
¤¤¤
وقت آن است که لب از من و ما بربندیم
بازوی خصم به زنجیر ولا بربندیم
در به روی همه اصحاب صفا بگشاییم
راه بر اهرمن دوست نما بربندیم
¤¤¤
نقش آن روز که با پیر هماواز شدیم
بهر پند از مدد عشق سبب ساز شدیم
تا افقهای بلندی که نظر ماه نداشت
پر گشودیم، چو آماده پرواز شدیم
¤¤¤
ما ز اردوی ولائیم، ولا پیشه کنیم
مالک ملک صفائیم صفاپیشه کنیم
راه حق، راه رضا، راه محبت پوییم
راه دین راه خدا راه وفا پیشه کنیم
¤¤¤
هان مخوابید که اردوی ستم بیدار است
اهرمن زخمی و شیطان صفت و خونخوار است
گر بخوابید و نخیزید و به میدان نروید
ذلت و رنج و غم و بیم و خطر بسیار است
¤¤¤
نگذاریید که حربا(1) صفتان بازآیند
باز زاغان به چمن قافیه پرواز آیند
مگذارید که بیگانه خطان برگردند
کرکسان در طلب طعمه به پرواز آیند
¤¤¤
رشته ملک به کوته نظران نسپارید
به لئیمان و ضعیفان و خسان نسپارید
فتنه خصم عظیم است سبک مشمارید
دفع این فتنه به آشفته سران نسپارید
¤¤¤
سفله را ره به سراپرده مجلس ندهید
قدر این خانه عظیم است به مفلس ندهید
گنج ملت که کرامندی دولت هم ازوست
زر ناب است ز کف در عوض مس ندهید
حمید سبزواری
(1) حربا= جانوری است که هرجا نشیند به رنگ آن محیط در آید (آفتاب پرست)
سلام خسته نباشی مطالب جالب بودند و ضمنا امیدوارم سفله را به مجلس راه ندهیم
سلام!! دستم اشتباهی خورد!!
مضطر گردیم... پناه بر خدا!! موفق باشید!!
سلام نسرین خانم - می بخشید من بدون اجازه وارد شدم . وبلاگ جالبی داری . دوست دارم با شما بیشتر اشنا بشم . من روزنامه نگار آزاد هستم . شعر زیبائی بود . لذت بردم . امیدوارم همواره مردم مثل جنابعالی آگاه باشند . به امید آنروز . یا حق
سلام خاله نسرین
شعر قشنگی بود (:
کارت درسته . سر بزن ....
سلام خاله :)..من که نفهمیدم ان شعر آخر میخوایت گچی بگه ...خنگم نه :)...
سلام دوست عزیز . اولا عید شما مبارک گر چه ازش کمی گذشته . دوما مطلب جالبی بود فیض بردیم . سوما من تازه یه وبلاگ گرافیکی زدم آموزشیه . یه سر بزن و اگر خواستی تبادل لینک کنیم . قربانت . سید رضا
درود بر شما!
آری٬ ما سفله را به مجلس راه نمیدهیم٬ ولی سفله را به زور به مجلس میبرند و از کسی کاری ساخته نیست...
بدرود!
salam
nasrin kahnoom engar taghire ghaleb dadi linke mano pak akrdi ama man 3 ta ghaleb avaz kardam linketo abr nadashtam damet agrm ba maram
hataman linkamo bezar
سلام !
خیلی دلنشیبییییییییییییییییین بود!
موفق باشی.
صدر
سلام خاله خسته نباشید
شعر جالب و زیبنده ای بود البته اشعار آقای سبزواری همیشه زیبا بوده است.
موفق باشید
سلام دوست قدیمی.خوبی؟
یاحق
سلام من اومدم.
زهی خیال باطل.
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی داری به وبلاگ ما هم سری بزن
ما که راه نمی دیم ولی یک سری هستند که هلشان میدهند
آمدم اینبار با الفبای امنیت غالب رو عوض کردی من همون آقای مدیر مسئول قدیمم
موفق باشی دوست من