شب‌ بود، پدر خسته‌ از کار طاقت‌ فرسای‌ روزانه‌ برگشت‌. فردا تعطیل‌ بود.»بابا فردا خونه‌یی‌!

آره‌ عزیزم‌! فردا می‌ریم‌ پارک‌! نه‌ عزیزم‌! صبح‌ با آبجی‌ بلند شو تا برید پیش‌ مامانی‌!

آخه‌ بابا! من‌ می‌خوام‌ با تو باشم‌!« »چشم‌! تا فردا خدا بزرگه‌! بذار صبح‌ بشه‌...«...غم‌ غریبی‌ است‌. پدرها، مادرها، کودکان‌ و هزاران‌ رویای‌ رنگارنگ‌، آنانی‌ که‌ هرگز صبح‌ را ندیدند. از همه‌ جنس‌هایی‌ که‌ فکرش‌ را بکنی‌. چه‌ تلخ‌! کودکان‌ روستایی‌ با آرزوهای‌ کودکانه‌شان‌ چه‌ ها که‌ نساخته‌ بودند.درد عظیمی‌ است‌، دیدن‌ تصاویر اندوهناکی‌ که‌ باز ایران‌ زمین‌ را به‌ غم‌ و ماتم‌ کشانده‌ است‌. ناگهان‌ به‌ گذشته‌ها رفتم‌.سالها پیش‌، نیمه‌های‌ شب‌ بود. هنوز ساعت‌ به‌ یک‌ بامداد نرسیده‌ بود. بسیاری‌ در خواب‌ بودند. حداقل‌ آنجا که‌ بعدها به‌ ویرانه‌یی‌ تبدیل‌ شد، همه‌ خواب‌ بودند. ایران‌، گیلان‌، رستم‌ آباد...همه‌ چیز در یک‌ چشم‌ به‌ هم‌ زدن‌ ویران‌ شد، انگار کسی‌ صفحه‌ زمین‌ را مچاله‌ کرده‌ بود تا به‌ گوشه‌یی‌ پرتابش‌ کند. صدای‌ شیون‌، صدای‌ گریه‌، صدای‌ فریاد و دیگر هیچ‌. و سال‌ پیش‌ »بویین‌ زهرا« و امروز »بم‌« و فردا...در شورای‌ تیتر همه‌ اندوهگین‌اند. کسی‌ نای‌ بحث‌ و جدل‌ ندارد. پشت‌ نگاه‌ همه‌ غمی‌ نهفته‌ است‌.چه‌ باید می‌کردیم‌! غصه‌ می‌خوردیم‌!
قصه‌ می‌گفتیم‌! بر سر چه‌ کسی‌ باید فریاد می‌زدیم‌!چشم‌ها خیره‌ جعبه‌ جادویی‌ بود. قطره‌های‌ اشک‌به‌ آرامی‌ از گوشه‌ چشمها لرزید و...آرزوها ، زیر خاک‌ ماند، رویاها واژگون‌ شد و اشکها جاری‌ شد...
در سر زمین‌ کرمان‌ چه‌ خبر بود. تنها صدای‌ ناله‌ و اشک‌ و شیون‌ به‌ گوش‌ می‌رسید. آنان‌ صبح‌ را ندیدند و شاید این‌ صبح‌، صبح‌ رویاهایشان‌ بوده‌است‌.باید چه‌ می‌کردیم‌! فقط‌ قلمی‌ داشتیم‌ که‌ گریانش‌ کنیم‌...
روزبه میرابراهیمی



نظرات 15 + ارسال نظر
پرژک شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:04 ق.ظ http://www.parjak.blogsky.com

خاله من اصلا نمیتونم مطلب جدیدت رو بخونم چرا ؟

اردلان شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:26 ق.ظ http://ardalan235.persianblog.com

سلام به دوست گرامی . مطلب جدید شما برای من قابل خواندن نیست اما پر واضح است که قلب همه ما این روزها در بین هم وطنان مصیبت دیده می تپد . حادثه دل خراشی بود . دوستان برای کمک رسانی و اظهار هم دردی فردا یک شنبه ساعت ۴ در پارک نظامی گنجوی دور هم جمع می شوند. پیروز باشید.

افضلی شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:37 ق.ظ http://www.afzali.co.sr

با سلام
من هم به شما دوست با احساس این مصیبت رو تصلیت میگم

صدر شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:24 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
شاید از شدت اندوه است که فقط میتوانم بگویم :
متاسفم !
موفق باشی
صدر

سینا شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:33 ب.ظ http://delsinario.blogspot.com

جلال خدا رو برم!! چه می کنه!!

زمستانه شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:33 ب.ظ http://winter.blogsky.com


کسی چه می داند شاید آنطرف رویاها به واقعیت بپیوندد.

[ بدون نام ] شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:34 ب.ظ

من هم درمورد همین حادثه نوشتم اگه سر بزنی ممنمون می شم منتظرم بایی

علی انصاری شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:31 ب.ظ http://rocket.blogsky.com

انا لله و انا الیه راجعون
سلام علیکم خسته نباشید
من هم به نوبه خود این فاجعه عظیم را به شما و همه ملت شریف ایران تسلیت عرض میکنم

گل‌جو شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:39 ب.ظ http://kojast.blogsky.com/

مرگ در همین یک قدمی است. هموطن تسلیت ...

جهانبخش شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:45 ب.ظ http://davaran.persianblog.com

سلام .. تسلیت میگم

ذوقال شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:55 ب.ظ http://zooghal.blogsky.com

یاحق

پویا شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:22 ب.ظ http://prodigy.blogsky.com/

سلام
منم باهات هم نظر هستم ولی یه ذره انتقادی
یه سر به وبلاگم بزن یه چیزایی راجع به زلزله نوشتم

وبلاگ تخصصی ارتباطات شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:31 ب.ظ http://forspace.blogsky.com

این هشداری بود برای من و برای تو و برای نسل ما
که ای انسان!
مغرور نباش

تیگلاط یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:20 ق.ظ http://tiglath.persianblog.com

واقعا هیچی نمیشه گفت...هیچی جز...

هالاو یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 03:16 ق.ظ http://hallowsky1.blogsky.com

salam
khale khoobi?
man webam avaz shode :(
biya behem sar bezan
movafagh bashi aziz

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد