دستگیری جنایتکار بغداد را به ملت ایران مخصوصا خانواده شهدا جانبازان و رزمندگان تبریک می گویم | |
28 آوریل سال 1937 در یک خانواده فقیر و تقریبا آواره در روستاى العوجه از توابع شهر تکریت عراق کودکی به دنیا آمد که وى را صدام نامیدند. بسیارى صدام را روى دیگر هیتلر مستبد آلمانی میدانند، چون او در ماه آوریل و البته با 47 سال فاصله در خانوادهاى کشاورز به دنیا آمد و هر دو فرزندان پدرانی بودند که در گمرک اشتغال داشتند. صدام حسین در دوران نوجوانی ،پدرش «حسین المجید» را از دست داد و زندگی را در نزد دایی خود «خیرالله طلفاح» در بغداد ادامه داد. وى پس از آن با دختردایی خود «ساجده» ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند، دو پسر به نامهاى عدى و قصی و سه دختر رغد، رنا و حلا شد. میتوان گفت زندگی سیاسی صدام با شلیک اول گلوله وى آغاز شد، هیچ فردى در خانواده او هرگز فکر نمیکرد که روزى وى به قدرت دست یابد، تا این که سال 1959 با شلیک گلوله به «عبدالکریم قاسم» ـ رهبر وقت عراق ـ به شهرت رسید. وى پس از این ترور نافرجام، از عراق فرار و در دو کشور مصر و لبنان روزگار سپرى کرد و در آنجا تحصیلات خود را ادامه داد. صدام حسین در سال 1963 پس از روى کار آمدن حزب بعث در عراق، به این کشور بازگشت، اما پس از چند ماه با یک کودتا این حزب سرنگون و وى روانه زندان شد. صدام از آن پس نیز هیچگاه نتوانست عطش قدرت خود را سیراب کند و در این راه مردم عراق و مردم کشورهاى همجوار را بارها و بارها آزرد. حزب بعث در سال 1968 بار دیگر با یک کودتا روى کار آمد و صدام پست معاون رییس شوراى فرماندهی انقلاب و پس از آن ریاست این شورا را به دست گرفت . صدام در سال 1979 پس از کنارهگیرى نمایشی «احمد حسن البکر» از منصب ریاست جمهورى عراق، به جاى وى نشست و بلافاصله پس از کسب قدرت، شمار زیادى از مخالفانش را در حزب بعث از طریق اعدام و یا زندانی کردن، از سر راه برداشت تا خود تنها حاکم و تصمیم گیرنده مطلق در عراق باشد. اینکه بسیارى از کارشناسان معتقدند صدام و هیتلر دو روى یک سکهاند، شاید به همین دلیل باشد، چرا که هیتلر نیز روشی مشابه داشت. آنان در دو مقطع مختلف تاریخ بشرى نقاط سیاهی را خلق کردند که از نظر ظلم و ستم و استبداد هر یک مشخصات منحصر به فرد و مشابهی داشتند. هیتلر به استبداد معروف بود و صدام به دیکتاتورى؛ که هر یک داراى اصل ونسب در دو منطقه اروپا و آسیا بودند و فرزندان هر دو نیز شاهد نابودیشان شدند. آن دو هرکدام نگرشها و آرزوهایی براى ایجاد یک دولت مقتدر و قدرتمند وآماده کردن یک ارتش بزرگ و تهیه زرادخانههاى بزرگ اسلحه هاى مرگبار زیر پرچم یک حزب داشتند. آدولف هیتلر خواستار یکپارچهسازى و اتحاد نسل آریا بود تا این نسل سرور و فرمانده نسلها و قومیتهاى مختلف باشد و ملت اروپا را به زانو درآورد و صدام نیز مرادف او و با همان نگرش ها فعالیت میکرد. امروز پس از 24 سال دیکتاتورى و ظلم و ستم و کشتار مردم رنجدیده عراق و همچنین تضییع حقوق کشورهاى همجوار و حمله ناجوانمردانه به آنان بار دیگرچون کودکی، آواره بیابانها شد تا مجالی دیگر براى فقط زنده ماندن داشته باشد، غافل از این که تاریخ نشان داده دیکتاتورها پایدار نمیمانند. امروز اعلام شد که نیروهاى آمریکایی با همکارى عراقی ها صدام را در زیر زمین خانهاى در حالی که فرصت کافی براى خودکشی داشته، بدون هیچ مقاومتی دستگیر کردهاند.صدام قرار است در ملاء عام محاکمه شود. |
داستان همه آدما قشنگه...حتی جنایتکارا...
در راستای برنامه های هفته پژوهش, روز پنجشنبه 27 آذر در موزه فرش میزگردی با عنوان فنآوری اطلاعات و فرهنگ بمنظور بررسی تعامل فرهنگ و فنآوری اطلاعات با حضور صاحبنظران و دست اندرکاران این دو عرصه برگزار میشه. مطمئنم حضور چشمگیر برو بچه های وبلاگی در این نشست کمک شایانی به ارتقای جایگاه پدیده وبلاگ در کشور میکنه. جزئیات برنامه رو میتونین در وبلاگ من ببینین.
سلام...به ما هم سر بزن
شعرهات بیسار زیبا بو...به من هم سری بزن
دین من چه دینیه یعنی چی؟؟؟؟؟؟ متوجه نشدم.
سلام و خسته نبا شید تبریک میگم به همه مسلمین جهان برای دستگری مستکبر جهان صدام حسین
و استفاده کردم ازمتن بسیار خوب شما یا علی
خیاط تو کوزه افتاد
موفق باشید.
http://enginnerblog.web1000.com/Template%20Page/Index.htm
آره عزیز..این بود آخرو عاقبت دیکتاتور خاورمیانه...به من هم سر بزن...بای
سلام ...خسته نباشی. بیشتر مطالبت رو خوندم. جالب بودند. موفق باشی. به من هم سر بزن و نظرت رو بنویس.متشکرم.
سلام.من هم دستگیریه این دیکتاتور پیر را اول به خوانواده شهدا و جانبازان عزیز و سایر مرم کشور مون تبریک میگم.وبعد به شما.
با سلام
و با تشکر از حضور سبزتان
مطلب جالبی نوشته اید
موفق باشيد
متن شما را درباره دستگیری صدام با کمی تاخیر خواندم .از اینکه دستگیری صدام را به خانواده های شهدا و خیره تبریک گفته بودی هم خوشحال شدم و هم متشکرم اما دستگیری صدام بیش از آنکه آن ها را خوشحال کرده باشد آن ها را یاد جنگ و از دست دادن عزیزانشان انداخت وآن ها را دوباره متاثر و غمناک کرد . چیزی که می تواند این خانواده ها را خوشحال کند آن ارزش و احترامی است که از آن ها دریغ می شود چرا که به آن ها به این دید که آن ها غیر خودی هستند دیده می شود . از متن های شما کمال لذت را بردم .یک سری هم به وبلاگ من بزن .